زیر این آســــمون آبــــــــــی

با همسرم زیر این آسمون آبی زندگی میکنیم و گاهی اینجا می نویسم

زیر این آســــمون آبــــــــــی

با همسرم زیر این آسمون آبی زندگی میکنیم و گاهی اینجا می نویسم

فقط چند هفته مونده ...

باورم نمیشه 31 هفته و 1 روز گذشت. تو این چند وقت خیلی مشکلات داشتم ولی وقتی خدا یه فرشته کوچولو تو وجودت قرار میده، قدرت تحمل درد و مشکلاتشو هم بهت میده. اصلاً به شوق دیدن روی اون فندق کوچولو هم شده همه دردها شیرین میشه و با دنیا اومدن و درآغوش گرفتنش همه چی از ذهن آدم پاک میشه. که اگر غیر این بود، هیچ زنی دوباره باردار نمیشد و هیچ بچه دوم و سوم و چهارم و ... ای متولد نمیشد...

بارداری حس شیرینیه. شیرینتر از تصور آدم. لحظه به لحظه ش برام قشنگ بود. حتی با وجود درداش. وقتی تو شکمت تکون میخوره و با دست و پاهاش دیواره شکمتو فشار میده و دستتو میذاری رو شکمت و قشنگ حس میکنی بدنشو، شیرینترین لحظه عمرت رقم میخوره.

وقتی اولین تکونش که مثل دست و پا زدن ماهی یا پف کردن پاپ کورن یا حرکت باد تو روده ات هستو حس میکنی، انگار تمام دنیا رو بهت دادن. هر روز که میگذره و میگذره، تکونهاش قوی تر میشه و بیشتر حس میکنی وجودشو. باهاش خو میگیری و میشه بخشی از وجودت. حسی که مطمئنم بعد از دنیا اومدن بچه هم دل آدم براش تنگ میشه. انگاری تکه ای از وجودت با زایمان ازت جدا میشه.

همیشه دوست داشتم مادرشدن رو تجربه کنم و خدا رو بینهایت شاکرم که منو لایق دونست و دارم تجربه ش میکنم. هر روز از روز قبل بیشتر شیفته ریحونم میشم و قدر لحظه لحظه های بارداری رو میدونم. باهاش حرف میزنم و شعر میخونم و از بودنش لذت میبرم. 

امیدوارم خدا این لذتو نصیب همه کسانی که دلشون بچه میخواد بکنه و دامنشون سبز بشه.

هفته قبل از ولایت برگشتیم. یکشنبه صبح با مامانم و خواهرم و زن داداشم که بارداره برای خرید سیسمونی رفتیم تهران. اول رفتیم جمهوری (پاساژ همایون) ولی چیز خوبی پیدا نکردیم. زیاد فرصت نداشتیم. برای همین رفتیم بازار بزرگ راسته سیسمونی هاش و خرید کردیم. سعی کردم منطقی خرید کنم و به مامان بابام فشار نیاد. سایز 0 و 1 و 2 و 3 یک دست 5 تیکه خریدم. یه کالسکه دسته عصایی گرفتم، پتو و بقیه لوازم رو هم گرفتم. تا حد امکان اسراف نکردم. روروئک رو اومدم قم گرفتم. میخواستم لحاف دشکشو خودم بدوزم که ارزونتر در بیاد اما مامانم گفت نه و آماده خرید. 

خیلی از خریدها رو نمیخواستم انجام بدم اما به اصرار مامان گرفتم. در مجموع یک میلیون و 200 هزار تومن شد تمام خریدهام!  و من در حسرت هیچ چیز نبوده و نیستم. همینکه مامان بابام سلامت باشن برام قد تموم دنیا می ارزه و شادم. لباس مهمونی و این چیزاشم باشه خودش دنیا میاد بر اساس سایز واقعیش میخریم به امید خدا. اینطوری لذتش بیشتره  عکس خریدهامو هم هروقت حال داشتم میذارم ببینید.

امروز صبح مامان اینا برگشتن. مطمئنم خونه سوت و کوره و دلم براشون تنگ شده از همین الان. اگر شهریور نیان، دفعه بعد که میبینمشون به امید خدا برای زایمانه. برای زایمان میخوام برم شمال. امیدوارم که بشه طبیعی زایمان کنم. شنبه که سونو رفته بودم بچه سفالیک بود (با سر) و اگر تو سونوی 36 هفته هم همینطور باشه میشه طبیعی دنیا بیاد. تا خدا چی بخواد...

امیدوارم که این چند هفته هم به امید خدا به سلامتی بگذره و چشمم به دیدن ریحون خانومم روشن شه...


اینم عکس تکه ای از بهشت که در سفر آخرمون به ولایت رفته بودیم اونجا

نظرات 25 + ارسال نظر
پیشی و میشی پنج‌شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 10:51 ق.ظ

به سلامتی انشالله
انشالله که این چند هفته هم به همین شیرینی میگذره و ریحوون خانومه فندقی زودتر میاد تو بغلت
والله انقدر که تو و بقیه دوستای باردار اومدید تعریف کردید ازین دوران،آدم دوست داره زودتر این دوران رو تجربه کنه
تو که خودت تو این کارا خبره ایی حتما اطلاعات زیادی در مورد سزارین و طبیعی داری،ایشالله سر فرصتش باید یه عااالمه ازت درین مورد بپرسم

سلامت باشی عزیزم
ممنون
دوران شیرینیه
انشالله به وقتش توام تجربه کنی گلم

انشالله

فروغ پنج‌شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 05:52 ب.ظ

بهترین کار رو کردی که لباس مهمونی نخریدی.یعنی بزرگترین اسرافه.چون معمولا به سایز و فصل بچه نمیخوره و من هر کی رو دیدم مونده دست لباس گرون مهمونی که سر سیسمونی خریده.فقط به نظرم یه دست واسه نوزادیش بخر که اون اوایل هم مهمون بازی زیاد و هم لباس بچه تند کثیف میشه هم مامان و مامان بزرگ وقت و نای خرید ندارن. یه شیکش تو بقچه باشه واسه روز مبادا خوبه.

واسه نوزادیش عمه جونش براش گرفته
برا همین من دیگه نگرفتم

سوری جمعه 24 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 10:12 ب.ظ http://www.jidman8989.blogsky.com

وای فاطیما واقعا چقدر زود میگذره.انشالله به سلامتی ریحون خانومو بدنیا بیاری.وقت زایمانت برای همه دعا کن.منم یادت نره

آره زود اما دیر
سلامت باشی عزیزم
من همیشه به یاد همه دوستام هستم
به وقتش هم به طور ویژه چشم

محبوبه شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 12:01 ق.ظ http://mzm7072.persianblog.ir

ای جانم چه قدر حستو قشنگ نوشتی. منم امیدوارم خدا هرموقع که خودش صلاح میدونه منو لایق مادر شدن بدونه.
چقدر تو دختر قانع هستی کاش منم میتونستم مثل تو باشم.
مبارکش باشه ریحون خانوم

فدای تو بشم من
انشالله به وقتش توام تجربه اش کنی عزیزم

میتونی
قانع که باشی، حتی اگر به چیزی کمتر از اونچه میخوای هم برسی باز آرامش داری وگرنه نمیتونی از زندگیت لذت ببری

بهار شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 07:47 ق.ظ http://vanooshe1366.blogfa.com

باورم نمیشه که انقدر زود گذشته ، انگار همین چند هفته پیش بود که خبر بارداری تو دادی، انشالله این چند هفته هم میگذره و به خیر خوشی همون جوری که به صلاحتونه حالا طبیعی یا سزارین به دنیا میاد . خریداتونم مبارک باشه . دست مامان و بابا درد نکنه .

آره خودمم باورم نمیشه
ممنون عزیزم

فاطمه مامان امیرعلی شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 09:09 ق.ظ http://amirali-va-ma.niniweblog.com

سلام فاطیما خانم خوبی ؟چه جالب که منو شما از نظر روز یک روز هستیم عزیزم انشالله وسایلی که خریدی به خوشی استفاده کنی من خیلی وقته خاموش وبلاگت رو میخونم اما تصمیم گرفتم ایندفعه برات نظر بزارم عزیزم

سلام هم نام عزیز
ممنون
سلامت باشی
انشالله که شما هم به سلامتی بارتو زمین بذاری

ممنون که روشن شدی

شکوفه شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 10:24 ق.ظ

عزیزم خریدات مبارک باشه..ایشالا ریحان خانوم به سلامتی همه رو استفاده کنه...دستت مامان بابای گلت درد نکنه...چقدر قشنگ بارداری رو توصیف کردی..راستش منم تصمیم دارم مامان شم ولی یه کم دودلم...ولی حس تو رو که خوندم دلم خواست...ایشالا این چند هفته هم به خیریت بگذره..

ممنون شکوفه جان
اگر شرایط بارداری روداری وبخاطر دودلی دست دست میکنی، ازمن میشنوی حتماً اقدام کن
اینقدر این دوران شیرینه که وقتی تجربه اش کنی هی میگی کاش زودتر اقدام میکردم!

مرمر شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 03:14 ب.ظ

سلام فاطیما جون ...
خیلی حس خوبی بهم دست داد ... و خیلی دوس دارم منم لایق درک این احساسات ناب مادرونه بشم ...

یادم افتادی برام دعا کن که منم لایق بشم ...
ایشالله به سلامتی به دنیا می یاد ...

سلام عزیزم
انشالله که به زودی توام خبر مادرشدنتو بهمون بدی

حتماً
از شماهم التماس دعا

زهرا یکشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 02:25 ب.ظ http://niazema.blogfa.com

ایشالا زایمان راحت و خوبی داشته باشی دوست جون..
امیدوارم همه اونایی که آرزوشو دارن این احساس رو تجربه کنند.مواظب خودت و نی نی گلمون باش عزیزم

ممنونم عزیزم
انشالله
چشم

راستی عروسی مونس میری؟

فاطیما یکشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 04:46 ب.ظ http://hadyeh.persianblog.ir

سلام فاطیما جون
انشااله به سلامتی
خوشحالم که حال خودت ونی نی خوبه خداروشکر
خداروشکر که مادرشدن رو تجربه میکنی.

سلام هدیه خانوم فاطیما نام
سلامت باشی عزیزم

انشالله به وقتش توام تجربه کنی عزیزم

فاطیما یکشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 04:47 ب.ظ http://hadyeh.persianblog.ir

این جاده برام خیلی آشناست،میشه بگی کجاست؟مثل جاده اسالم وخلخال میمونه

جاده بابل به بندپی هست ولیجاده های شمال همه شبیه همن

هدیه یکشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 04:48 ب.ظ http://hadyeh.persianblog.ir

توی پستهای قبلی،به جای اسم خودم اسم تورو نوشتم

ای تابلو

هدیه دوشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 09:09 ق.ظ

بندپی یک بار که نامزد بودیم با همسر رفتم

پس برای همین آشناست برات

[ بدون نام ] سه‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 02:48 ق.ظ

امیدوارم همه چی برای شما و نی نی فرشتتون خوب پیش بره

ممنون

من سه‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 12:20 ب.ظ http://timebomb.persianblog.ir/

واقعا چرا اینقدر سریع گذشت؟!
اصلا متحیر شدم!
عکس هم که با روح و جان ما دوست داران طبیعت بازی میکنه...

سریع و در عین حال کننننننننننند

بعله بعله
شمام که تازه از سفر برگشتید
حسابی باید شارژ باشید

یِ خانومِ شاد! سه‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 12:28 ب.ظ

چقدر زود گذشتا!
انگار همین دیروز بود گفتی داری مامان میشم!!
کلی خوشحالم برات!
بازم ترکوندی با مبحث اقتصادی در مورد خرید برای بچه!
حیرونِ افکارتم دختر

اهوم زود گذشت
قربونت برم عزیزم

زندگی رو نباید سخت گرفت وگرنه سخت میگذره

راستی تو چرا وبلاگتو ترکوندی دختر؟

گلی سه‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 12:49 ب.ظ

عزیزم مراقب خودت و ریحانه ت باش. ایشالله که زایمان راحتی داشته باشی.

ممنون گلی جونم
چشم
دلم برات تنگ شده بود

Fahimeh پنج‌شنبه 30 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 10:46 ب.ظ

ان شالله به سلامتی وبه راحتی زانوی خیر زمین بذاری گلم مواظب خودت و اون گل خوشبوت باش .. عکس هم مثل بقیه عکسای قبلی بی نظیر بود ...

ممنون عزیزم

برای تو یکشنبه 2 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 10:00 ق.ظ http://www.dearlover.blogfa.com

سلام خانومی
انشالله که هفته های باقیمانده هم به راحتی و خوشی سپری میشه و شما به سلامتی زایمان می کنید و نی نی نازتون رو بغل می گیرید
مبارک خریدهاش هم باشه انشالله که همیشه با دل شاد براش خریدهای خوشگل خوشگل انجام بدید

من به دعای خانوم باردار ایمان دارم میشه برای من و همسرم هم دعا کنید که مشگل کاریش حل بشه همینطور برای خوشبختی خواهرم

سلام
ممنون عزیزم
سلامت باشی

شما لطف داری
اگر قابل باشم چشم
انشالله که مشکل همسرت حل بشه و خواهرتم خوشبخت بشه عزیزم

سمیه م سه‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 02:02 ق.ظ

انشالله به سلامتی فارغ شی.
به نظر من هم شیرین ترین دوران زندگی هر زنی اول حاملگیشه و بعد شیردهی.
من هنوز که هنوزه مدام دلم برای دوران حاملگی تنگ میشه و هوس میکنم یکی دیگه بیارم :)

سلامت باشی عزیزم
باهات کاملاً موافقم

انشالله اگر میخوای، شرایط فراهم شه و دوباره تجربه ش کنی سمیه جون

محیصا(mahisa) سه‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 03:16 ب.ظ http://mahisabanoo.blogfa.com

سلام فاطیما بانوی عزیزم.خوبی؟

امیدوارم به راحتی و سلامتی این کوچولو به دنیا بیاد.قدمش خیر و مبارک

به به
سلام بر محیصا بانوی عزیز
ممنون خانمی

شادی چهارشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 08:02 ق.ظ http://shadi2022.persianblog.ir/

سلام

خییییییییییییلی خییییییلی مبارک باشه عزیزم انشاللله به شادی و خوشی و دروقتش بارتوزمین بذاری

واااااقعن دوران لذتبخشیه .هرچندمن دربارداری اولم بچه سال بودم و خیلی نتونستنم ارتباط بگیرم ولی الان یادش میفتم لذت میبرم .

مبارک باشه و شادوسلامت باشین

سلام شادی جون
ممنونم عزیزم

امیدوارم به زودی این حس نابو برای دومین بار تجربه کنی

شکوفه پنج‌شنبه 6 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 10:06 ق.ظ

سلام عزیزم..کجایی پس؟نگرانت شدم...

سلام گلم
همین دور و برام
حرفی برای گفتن ندارم
اینه که نمی نویسم

مهربون خانوم جمعه 7 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 11:50 ق.ظ http://emruzchekhabar.blogfa.com

کامنت من کو

کامنت نذاشتی مهربون جون

ستاره شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 06:37 ب.ظ

فاطیمای عزیز سلام
انشاا... به سلامتی فرشته ات رو به دنیا بیاری.
در مورد سیسمونی هم بهت تبریک میگم
انتظاری غیر از اینی که گفتی ازت نداشتم مثل همیشه عالی رفتار کردی مبارکش باشه انشاا...

سلام عزیزم
ممنون
لطف داری ستاره جان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد