زیر این آســــمون آبــــــــــی

با همسرم زیر این آسمون آبی زندگی میکنیم و گاهی اینجا می نویسم

زیر این آســــمون آبــــــــــی

با همسرم زیر این آسمون آبی زندگی میکنیم و گاهی اینجا می نویسم

پس از هفته ها اومدم

سلامن علیکم و رحمه الله و برکاته

چقدر زمان زود داره میگذره. مثل برق و باد گذشت این چند وقت. بالاخره به حول و قوه الهی پس از سه ماه، هفته قبل ما از خونه بابام اسباب کشی کردیم به خونه خودمون و از بلاتکلیفی رها شدیم.

کار همسرخان هم متاسفانه خیلی اذیت کردن و انتقالی ندادن و اداره مقصد سنگ اندازی کرد و در نهایت تا آخر سال مامور شد و اونور سال رو خدا میدونه قراره چی بشه اما به قول یکی خدایی که اینور سالو ردیف کرد اونور سالو هم جور میکنه 

ریحانه هم الان 16 ماه و یک روزشه و مهدکودک نزدیک خونمون میره. راه میره حرف میزنه و کلی شیطونی میکنه و خوش به حالشه که اومده نزدیک خانواده من و باباش هست و باهاش بازی میکنن همه.

خبر خاص دیگه ای که قابل عرض باشه نیست. عکس خونه رو هم به زودی میذارم براتون که ببینید و تو لذت ما سهیم بشید.