زیر این آســــمون آبــــــــــی

با همسرم زیر این آسمون آبی زندگی میکنیم و گاهی اینجا می نویسم

زیر این آســــمون آبــــــــــی

با همسرم زیر این آسمون آبی زندگی میکنیم و گاهی اینجا می نویسم

کنگره در پیت و خیاطی

سلام. دیدم غیبتم طولانی شده، گفتم یه ابراز وجودی بنمایم! 

بعله دوستان. 5شنبه صبح من به کنگره رفتم. چشمتون روز بد نبینه. شیکممو صابون زده بودم که یه کیف خوشگل و موشگل بهم بدن اما اگر شما کیف دیدید، ما هم دیدیم! یعنی حتی به سخنران هاشونم کیف نداده بودن چه برسه به پوستراشون!

اولندش که اصلن کنگره اش بین المللی نبود! دومندشم فقط دکتر لاریجانی رو دیدم و خبری از دکتر ولایتی و هاشمی و غیره و ذالک نبود که نبود! یعنی اصن کنگره در حدی نبود که اینا بیان! بعله 

خولاصه، پوستره رو رفتم چسبوندم به دیوار و رفتم تو سالن ببینم سخنرانیش در چه سطحیه. بدک نبود ولی خداییش کنگره و سمینارهای قبلی که من رفته بودم یه چیز دیگه ای بود! دو تا از دکترایی که بابل بودنو دیدم و ذوق درکردم از خودم! :دی

بعدش ساعت 11 بود که حوصله م سر رفته بود. گفتم برم خونه دیگه! بعد گفتم این همه راه اومدم. یه ساعت وایسم نهار بخورم و برم! چشمتون روز بد نبینه. نهارشون سبزی پلو بود با ماهی. قد یه بچه 14 ساله برنج ریخته بودن! فقطم ترشی دادن و نوشابه. از سالاد مالاد هم خبری نبود! بعدشم نهارو باید ایستاده میخوردی! حالا فک کنید ماهی رو آدم ایستاده بخوره چه شود!!!

هیچی دیگه دست از پا درازتر برگشتم خونه در آغوش اسلام! پدرشوهرم هم اون شب بود و جمعه صبح برگشت شمال. این بود انشای ما!

بگذریم. الان ذوق دارم کلی. در به در دنبال کلاس خیاطی عصر بودم و پریروز اینقدر اینور اونور زنگ زدم که بالاخره یه جا پیدا کردم و گفت عصرا کلاس داره. خلاصه قرار شد امروز برم کلاس. هفته ای سه روز هست و ساعت 3 شروع میشه. اینطوری منم راحت میرم سر کار و بعدش هم کلاس. 

الان در آسمونها سیر میکنم و از شادی در پوست خود نمی گنجم!  خیاطی رو واقعاً دوست دارم و به نظرم هنریه که هرزنی باید تا حدی بلدش باشه. حداقل از پس کارای خودش بر بیاد دیگه!

حالا امروز برم ببینم دنیا دست کیه. 

هورااااااااااا

نظرات 5 + ارسال نظر
قاسم چهارشنبه 8 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 08:53 ق.ظ

پذیرفته شدن مقالتون رو تبریک میگم.
ایشالله همیشه زنده و پاینده باشی

ممنون
سلامت باشید
همچنین

آلیس چهارشنبه 8 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:48 ق.ظ http://roozhayetalaei.persianblog.ir

سلام
بدجوری تحسینت می کنم فاطیما.اینکه بدون کمک هیچ کس برای زندگیت تلاش می کنی و داری به بهترین نحو ادارش می کنی واقعا جای تحسین داره .منم عاشق خیاطیم.وقتی دبیرستان بودم یه دوره کلاس رفتم اما خوب یاد نگرفتم و فقط می تونم لباسها رو رفع اشکال کنم.امیدوارم تو عالی یاد بگیری که منم ترغیب بشم دوباره برم

سلام
شما لطف داری
همچینم تعریفی نیستم من!
خب اگر دوست داری برو
چرا منتظر ترغیب منی؟
چه ترغیبی بالاتر از احساس خوب خودت؟

حسنا بانو چهارشنبه 8 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 01:47 ب.ظ

لالای لای لالای لای
مبارکه خیاط خانوم لالای لای لالای لای


هنوز که مبارک نشده ولی حسنا دیدن کارات بدجوری تحریکم میکرد
خداکنه منم به هنرمندی تو بشم و هی بیام پز لباسامو بدم

آویشن پنج‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:29 ق.ظ

خیاطی خیلی خوبه آدم کاراری خودشو البته اگه وقت بشه رفع و رجوع میکنه. خدا رو شکر منم از راهنمایی-دبیرستان که بودم هرسال تابستونا میرفتم کلاس خیاطی. یادش بخیر چه دورانی بود. خوبی مربی ما این بود که همه چی رو باید بزرگ می دوختیم. بعدش اگه فرصت کردی آرایشگری یا خودآرایی هم برو. آدم از پس کارای خودش برمیاد ;)

اتفاقاً دیپلم آرایشگری دارم
سال 84 رفتم کلاس!

سوری جمعه 10 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:02 ب.ظ http://www.jidman.blogfa.com

وای من خیلی خیاطی دوست دارم.بعدا که لباس دوختی عکساشو بذار شاید منم تحریک شدم و رفتم کلاس
انشاالله که یه خیاط ماهری بشی.

حالا بذار من برم جلسه اولشو
بعد پارچه مارچه بخرم
بعد دست به کار میشم و تو انگیزه می گیری

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد