آقا سلام بر غزل اشک ماتمت
بر مسجد و حسینیه و روضه و دمت
چندی گذشت در غم هجران اشک تو
پرمی کشید دل به هوای محرّمت
آقا سلام ماه محرّم شروع شد
آمد بهار زخم دل ما و مرهمت
خون می شود دل همه عالم ز قصۀ
آن لحظه های آخر و گودال و آن غمت
در بین روضه غم دل مرا گرفته بود
وقتی رسید روضه به انگشت و خاتمت
مابین این همه غم و اشک و فراق و داغ
ای زینب آمدم که شوم یار و همدمت
زینب چه قدر شکل جوان مادرت شدی
با صورت کبود و همان قامت خمت!
از همگی التماس دعا
ما هم از شما التماس دعا داریم...
محتاجیم به دعا
عزیزم حرم میری ما رو هم دعا کن
چشم
التماس دعاعزیزم ....
سلام فاطیما بانوی عزیز
از روزی که برام کامنت گذاشتی چند بار اومدم وبت اما بلاگ اسکای نمیذاشت کامنت بذارم:(
امیدوارم این یکیو ثبت کنه :|
این شبا میری مجلس عزاداری ابااعبدالله برام دعا کن
زیر نگاه خدا...[گل]
سلام عزیزم
این دفعه دیگه ثبت شد
شما نیز همچنین
فاطیما جان توی این روزها و شبها التماس دعا
محتاجیم به دعا
سلام به فاطیما بانوی عزیز
اول که خوش به حال شما که تو قم هستین و به حرم نزدیک
تو این ایام ازتون التماس دعا دارم
سلام
محتاجیم به دعا
اینقدر غرق زندگی و گرفتاریش هستیم که هفته ای یا دو هفته بکیار حرم میریم
التماس دعا
محتاجیم به دعا